خود انگاره (Body image) و امنیت ذهنی (Mental security) دو عامل ذهنی بسیار قدرتمندیاند که در دنیای فشن نیز، عوامل تعیینکنندهای برای برندها میباشند. طراحان برای ایجاد خلاقیت در محصولات و همچنین ترغیب برای فروش بیشتر بر روی این دو عامل دست میگذارند.
فشن همیشه از این دو عامل بسیار موذیانه بهره برده است. آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا برخی از لباسها با وجود اینکه شاید تنگ یا بسیار گشاد اند و احساس راحتی ندارند، توسط مشتریان یک برند همچنان مُصرانه پوشیده میشوند؟
این اصرار به پوشاک ناراحت، همان نقطهای است که مداخلهگری امنیت ذهنی افراد شروع میشود. هر کدام از ما بر اساس خودانگارهای که از جسممان داریم، لباس میپوشیم تا به حس رضایت از خودمان برسیم. امنیت و رضایت ما در دو حالت جسمی و روانی از دوران کودکیمان شکل میگیرد. باید توجه کنیم که با وجود ارتباط این دو، در نهایت انتخابات ما بیشتر به سمت امنیت ذهنی سوق دارند.
شاید یک ترند یا حتی یک لباس هیچ گونه حس آسایشی برایمان از نظر جسمی نداشته باشد اما از آنجاییکه ما با پوشیدن آن، خودانگاره زیباتری از خودمان در ذهنمان شکل میدهیم، همچنان به پوشیدن آن لباس ادامه میدهیم. در واقع ما با اینکار امنیت ذهنی خودمان را ضمانت میکنیم.
یکی از مثالهای بارز امنیت ذهنی، کفشهایمان هستند. گاهی اوقات با آنکه کفشی، پاهایمان را زخم میکند، همچنان به پوشیدن آن اصرار میورزیم و حتی درد آن را تحمل میکنیم.
شاید ترندی در دنیای فشن، باب شود که عموم جامعه با آن حتی از نظر جسمی موافق نیستند اما گروهی نه تنها احتمالا دردسرهای آن را به جان میخرند بلکه با اجرا کردن این ترندها احساس شیکپوشی و حتی تکامل نیز به آنها دست میدهد.
همین موضوع یکی از ریشههای ایجاد ترندهای هنجار شکن است که عموم مردم متعجب اند که چه کسانی این لباسها را خواهند پوشید؟ در واقع بسیاری از ترندها برای افراد کثیری، حتی با وجود عدم راحتی، خودانگاره خوبی ایجاد میکنند که به طبع آن امنیت ذهنی افراد را بالا میبرد و در نتیجه افراد به اجرا درآوردن ترندها اهتمام میورزند.
ارزش هنری یک لباس یا ترند در اغلب موارد با امنیت ذهنی افراد سروکار دارد نه آسایش جسمی مخاطب. هدف ساختار و پیام ترندهای غیرمعقول برای عموم مردم، امنیتی ذهنی است که چندین برند و در کل فشن برای گروهی از مردم ایجاد میکنند.