برای تحلیل این عکس بهتر است کمی با تفکر به تاثیرات داروین در فشن باز گردیم. با دیدن این تصویر در نگاه اول شاید صرفاً تنها چیزی که در ذهنمان نقش میبندد، طنز آن برای شوخی با نظریه تکامل داورین در فشن باشد.
نظریه فرگشت یا تکامل، نسل انسان را از تکامل مغزی و رفتاری میمونها میانگارد اما بد نیست کمی با تفکر نقادانه به موضوع فشن و روند تکمیل آن در طی قرنها بنگریم. حتی در تکامل انسان اولیه نیز فشن به اشکال اولیه خود ردپای به خصوصی داشته است. فشن در حقیقت، رشد نحوه سبک زندگی انسان اولیه تا کنون است. برای درک بهتر روند تکامل فشن بد نیست به یک واژه انگلیسی اشاره کنیم:
Boundaries
این کلمه انگلیسی به معنی سر حد و مرز، نشانگر هر چیزی است که انسان را از انجام یا عمل نکردن به آن بر حذر میدارد. در واقع میتوان گفت هنجارهای رفتاری انسان در حین تکامل انسان از میمون، در طی قرنها پدیدار شده است. شاید اگر درک گسترده و نگاهی با بینش به موجودیت انسان داشته باشیم، عدم فهم میمون را از فشن متوجه شویم.
فشن خط قرمز واژه “Boundary” است. این جمله را اینگونه توضیح میدهیم: فشن هیچگاه در قید و بند باید و نباید نمیماند. اتفاقاً در بسیاری از مواقع فشن مخاطبین را برای شکست نبایدها تشویق میکند و افراد را به سمتی میخواند که ” اگر این پوشش از نظر بسیاری نامتعارف است، پس سعی کن هنر درون آن را دریابید و خودتان زیبایی خاص آن را به وجود آورید.” هیچ کسی در فشن اجازه نهی ندارد.
درست است دنیای انسان از دوران ما قبل تاریخ با روند خاص خود تکامل یافته است اما در همان زمان هم فشن خاصی برای مدیریت موقعیتهای مختلف بین انسانها، وجود داشته است. انسان با گذر از مرزها، پیشرفت کرده و خواهد کرد.
رفتار انسان در چهارچوب خاصی حتی در ما قبل تاریخ نیز با یک فشن خاصی پیش میرفت. انسان اولیه نیز شاید با روشهای آوانگارد در زمان خود نیز درگیر بوده است. فشن الزاماً کالا یا سبک زندگی لوکس نیست بلکه بهتر است بگوییم فشن، سبک و سیاقی خاص برای کنترل محیط است. درک نکردن یا نشدن یک موضوع به خصوص در فشن، تله بزرگ عدم شناخت مسائل انسانی است. چیزی که شاید نیاکان ما و میمون ها نیز از درک آن عاجز بودند.
پیشرفت انسان در طول تاریخ مادامی میسر بوده که از مرزهای خودساخته و ناخواسته عبور کرده باشد.
شاید بتوان گفت همین موضوع باعث جایگزینی پشم به جای برگ گیاهان برای پوشش و محافظت انسان از بدن خود شد. یا همینطور از دود برای ارتباط گیری بهره ببرد. چیزی که میمون هیچ گاه از درک آن بهرهای نبرد. اشاره به میمون الزاماً به معنی ویژگی حیوانی آن نیست. چه بسا انسانهای زیادی نیز از فشن در زمان خود بهره نبردند و در مسیر تکامل نظریه داروین، از بین رفتند. عدم تکامل ذهن یک فرد، عدم پذیرش زیباییها یا جلوههای نوین میتواند نمادی ازعدم تکامل بینش یک انسان یا به قولی باقی ماندن در ساختار مغز میمونی باشد.
در تصویر، داستان از شروع تکامل ذهنی و رفتار میمون شروع و با خواننده بریتانیایی، سم اسمیت، که اغلب با استایل نمایشی خاصی در ویدیوهایش ظاهر میشود، تمام میشود. این کاریکاتور نشان میدهد که انسان از سیر تکاملی خود اگر منجر به فشن خاص شود پشیمان است. این اولین درکیست که میتوان از این تصویر گرفت. اما اگر کمی عمیق تر به آن نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که انسان، دقیقاً با تاثیرات داروین در فشن است که ماندگار میشود.
نظریه تکامل داروین در فشن حتی امروزه هم در جریان است و شاید برای چند قرن بعد ما نیز دقیقا مثابهای از میمونهای اولیه باشیم.
آیندگان هم با نگاه کردن به این تصویر، اهمیت تاثیرات داروین در فشن را متوجه خواهند شد. انسان امروزی هنوز هم با وجود مدرنیته در حال رشد و شکوفاییست و بیشتر از هر چیزی میداند که باید از سر حد و مرزها عبور کند. در غیر این صورت هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد و این موضوع به معنی بازگشت به عدم تکامل است.
فشن باعث شکست هر مرز و هنجار از پیش تعیین شده انسان است. به بیانی میتوان گفت فشن عاملی برای رشد هر فردی از ریشههای هر گونه عقب ماندگی است.