سبک و یا استایل فشن آوانگارد چیست ؟
عصر حاضر، یکی از دوران های طلایی صنعت فشن است. همین موضوع باعث ورود آیکونهای فشن زیادی در سرتاسر دنیا به عرصه مد و استایل است تا بر اساس سلیقه خاص خودشان، هنر و استایل را با روشهای ناشناخته به نمایش بگذارند. لقب آوانگارد شاید منسوب به برخی از این افراد باشد، اما این کلمه چه مفهومی دارد؟
این واژه یکی از اصطلاحات رایج در دنیای فشن است که گاهی صرفا به دلیل اینکه یک فرد، ظاهری عجیب و غریبی دارد، به غلط فرد را با صفت آوانگارد منسوب میکنند. اما تعبیر اینگونه این واژه کافی نیست و عمق معنایی آوانگارد بیشتر از آن چیزیست که تصور میکنیم.
واژه آوانگارد یک کلمه فرانسوی است که به دو قسمت آوان (Avant) به معنی پیش و گارد (Guard) به معنی نگهبان یا قراول تقسیم میشود و در لغت، پیش قراول یا پیشرو و پیشگام معنی میشود.
ریشه تاریخی آوانگارد در نظامیگری
آوانگارد به گروهی از سربازان ارتش فرانسه اتلاق میشد که جلوتر از ارتش اصلی حرکت میکردند و به جستجو چیزیهایی قرار بود ارتش اصلی در پیش رو ببیند، میپرداختند. آوانگاردها، اخبار لازم را به پیکره اصلی ارتش مخابره میکردند تا فرماندهان، تاکتیکهای نظامی مناسب برای رویارویی با دشمن را پیش بینی کنند. برای مثال، کیفیت زمین را می سنجیدند یا تعداد ادوات دشمن و تحرکات آنها را جلوتر از ارتش اصلی مشاهده میکردند.
اما کاربرد سبک آوانگارد در دنیای غیرنظامی چیست؟
لغت آوانگارد در کل بازتابی عمیقتر در دنیای هنر دارد. اگر به لغت نامه آکسفورد سر بزنیم، خواهیم دید که این لغت به معنی طرفداری یا عرضه یک نظریه و ایدهی غیرمعمول است. آوانگارد یعنی داشتن یک رویه رادیکالی که هنجارهای مقبول در جامعه را به چالش میکشد. این رویه نه تنها در هنر، بلکه در فشن، اجتماع، معماری و بسیاری از حوزههای دیگر روابط انسانی نیز مشاهده میشود.
برای درک بهتر آوانگارد، بد نیست که به گفتههای یکی از نویسندگان آمریکایی اشاره کنیم:
سوزان زونتاگ (Susan Sontag) که یکی از نظریه پردازان ادبی و فعالان سیاسی آمریکایی است که کتاب بسیار معروفی در ارتباط با موضوع آوانگارد دارد. در کتاب علیه تفسیر یا –Against Interpretation، زونتاگ استدلال میکند که رویکردهای جدید در نقد و زیباییشناسی، تأثیر و تازگی هنر را نادیده میگیرند. در عوض این رویکردها، آثار هنری را به تفاسیر فکری از پیش تعیین شده، سوق میدهند. وی با این تفسیر، تأکید رویکردهای جدید را، بیشتر بر «محتوا» یا «معنای» یک اثر نشان میدهد.
قبل از ادامه از شما میخواهیم که نظریه سوزان را چندین بار بخوانید و به درک معنی آن فکر کنید. با در نظر گرفتن دیدگاه وی درباره آوانگارد باید به این سوال برسید:
معنی آوانگارد چیست؟
از نظر سوزان زونتاگ، آوانگارد یعنی تجربه شکلهای مختلف به قیمت محتوا (یعنی در نظر نگرفتن محتوا). این چیزی است که سوزان بیشتر در هنرهای تجسمی مثل نقاشی، مجسمه سازی و چاپ بدان اشاره کرده است. اما اجازه دهید با یک توضیح بیشتر، تحلیلی عمیقتر از تعریف وی داشته باشیم. اگر بخواهیم این نقل قول را کمی موشکافانه ببینیم، در ابتدا باید بر دو موضوع واقف باشیم. اینکه تمامی هنرها به دو دسته بندی کلی تقسیم میشوند:
محتوا در هنر به چه معنا است؟
محتوا همان چیزیست که در پس یک هنر ارائه میشود که با داستان سراییهای متنوع و ارائههای مختلف، به ما انتقال داده میشود. اینکه در پس یک موضوع در قالب هنر به شما چه چیزی ارائه میشود کار محتواست. محتوا و شگردهای آن، باعث میشود که ایدههای متفاوت و حتی سوالهای متفاوتی در ذهن شما ایجاد شود. اما فرم و شکل، همان چیزی است که هنر از نوع بصری به شما ارائه میدهد. مثل شکل و جنس محتوا، رنگ و یا مقیاسهای آن.
دسته بندی آوانگارد بر اساس فرم و شکل
حالا اگر بخواهیم آوانگارد را در دنیای هنر بر اساس این دو دسته توضیح بدهیم، ابتدا باید آوانگارد را یک تناسب در نظر بگیریم. تناسبی که در آن فرمها و شکلها بیشتر برجسته شدهاند. تاکید آوانگارد بر روی شکلهاست و کمتر به سمت داستان سرایی در پس یک هنر میپردازد.
در اصل از نظر سوزان، قوه اصلی آوانگارد، بیشتر بر روی اشکال و فرمهای یک محتوا (برای مثال هنر) متمرکز است تا حالتهای متنوعی از آن به نمایش درآید. اما این تناسبی که سوزان در ارتباط با آن در کتابش اشاره کرده، در دنیای فشن صادق نیست. در دنیای فشن چیزی دقیقا بر خلاف آن در جریان است.
آوانگارد یا آوانگاردیسم در فشن، بیشتر بر روی محتوا و داستان اشکال ارائه شده، تمرکز دارد تا اینکه فقط فرم لباسها نشان داده شوند. مصداق این موضوع، شکلهای بسیار عجیب و غریب و حتی گاهی اوقات حیرت انگیزی است که در دنیای فشن ارائه میشوند. برای مثال، تولیدات برندهایی چون اسکیاپارلی (Schiaparelli)، تییری ماگلر(Thierry Mugler) یا کوم ده گغسون(Comme des Garçons) همگی با داستانهای حیرتانگیزی از بینش متفاوت و سنت شکنانه طراحان، ساخته میشوند.
آوانگارد در فشن تلاش دارد تا محتوایی را در پس اشکال متفاوت به مخاطب برساند. برای درک عمیقتر آوانگارد بهتر است به دستهبندی هنر و اینبار شکل و فرم، رجوع کنیم:
فرم و شکل در فشن آوانگارد به دو بخش دیگر تقسیم میشود. این دو بخش شامل، قابل پوشش بودن یک آیتم و پروسه ساخت آن آیتم است. این دو ویژگی در محصولات فشن پاسخ گوی این سوالات اند که، یک لباس با چه پروسهای تولید میشود؟ آیا این لباس یا محصول، توسط یک فرد قابل پوشش است یا نه؟ و این محصول چه ظاهری را بر تن یک فرد ایجاد میکد؟
همان طور که قبلا اشاره کردیم در فشن آوانگارد، محتوا، ارزشی بیشتر از شکل دارد.
مثال فرم و شکل را میتوانیم در آیتمهایی ببینیم که پروسهای بسیار عجیب و غریب در ساخت، دارند اما قابل پوشش نیستند. برای مثال کفشهای شیشهای، شما این کفشها را فقط به دلیل محتوا و داستانی که در پشت آنها، وجود دارد، می خرید. حتی با وجود اینکه میدانیم که قابل پوشش نیستند، چون به راحتی در زیر وزن شما خواهند شکست. اما چون از نظر فرم و شکل زیبا هستند و داستانی خارقالعاده در پس آنها قرار دارد، در بازار به فروش میرسد.
تغییرات آوانگارد در طول زمان
نمود هنر آوانگارد در طول دهههای متفاوت، مثل سایر تعاریف فشن تغییر میکند. تعریفی که از آوانگارد در دهههای گذشته داشتیم با تعریف امروزی آن تفاوت گستردهای دارد، برای مثال محتوا و پروسه تولید و همچنین قابل پوشش بودن یک آیتم برای زنان یا حتی مردان در دهه 90 با هزاره جدید 2000 و سنوات بعد از 2020 کاملا متفاوت است.
برای مثال، شاید در قرنهای اخیر، استفاده از پارچههای توری در پوشش آقایان (مثلا سبک گوتیک) آنچنان آوانگارد تلقی نمیشد اما امروزه شاید محصولات برندهایی چون گوچی که پیراهنهای تمام توری برای آقایان طراحی کرده است، آوانگارد خوانده میشوند. آوانگارد امروزه، شاید کلیشهای برای فردا باشد.
آوانگاردیسم در محتوا و در شکل، اغلب اوقات به طور افراطی ارائه میشود. همین جمله، جان مایه اصلی آوانگاردیسم است. یک چیز شاخص که به صورت بسیار سنت شکنانه و به طرز عجیبی افراطی باشد، میتواند ویژگیهای آوانگارد را به تصویر بکشاند. این امر باعث میشود تا آوانگارد در تغییر نگرش و جلب توجه، قدرت بسیار بالایی داشته باشد. اما باید بگوییم که آوانگارد همانقدر که قدرت زیادی در ایجاد جنبش و چالش در دنیای استایل و فشن دارد نیز، به همان اندازه قدرتاش، شکننده است و سریعا از بین میرود.
پوشش آوانگارد جسارت میخواهد.
بد نیست برای توضیح بهتر آوانگارد، مثالی دیگر در غالب تشبیه بزنیم. آوانگارد به مانند یک بطری شیشهای است که دور آن را با یک روزنامه با یک خبر پرهیاهو پیچیده باشند. اصل موضوع، شکل بطری و محتویات داخل آن است که به نوعی به دستهی فرم بر میگردد اما قابلیت استفاده از آنچه در داخل این بطری است، همان دستهی قابل پوشش بودن یک آیتم را شبیه سازی میکند. در فشن، موضوع اصلی آوانگاردیسم، آن محتوایی است که در پس این بطری ارائه خواهد شد.
در فشن آوانگارد، این محتوای گفته شده، با شکل و خبر چاپ شده بر روی روزنامه مرتبط میشود. اینجاست که قدرت فشن در هماهنگ سازی مشخص میگردد.
اگر به تشبیه بطری دقت کنیم میتوان گفت که: محصول ما از نظر فرم و شکل، یک بطری شیشهای است. هر مایعی که درون بطری باشد که میتواند کارایی خاص خود را داشته باشد، همان محتوا است و داستان خبری که در روزنامه بر روی شیشه بطری، چاپ شده است، رابطه بین شکل و مایع داخل بطری را نشان میدهد. در نهایت، آوانگارد همین رابطه را به عنوان محتوا ارائه میکند. یعنی دقیقاً همان چیزی که بعد از هماهنگ شدن کاربرد مایع داخل بطری با شکل و فرم بطری، قرار است به مخاطب منتقل داده شود، محتوای آوانگادیسم است. این محتواها و نحوه هماهنگی موضوعات، توسط دیزاینرها یا برندها به صورت هوشمندانهای انتخاب میشوند و همین امر باعث تفاوت برندها از هم میشود.
آیا پوشاک سبک آوانگارد که فرمهای عجیبی دارند و با قصد محتوایی خاصی تولید میشوند؛ قابل پوشیدن هستند؟
باید به این نکته دقت کنیم که هستهی اصلی آوانگارد، مورد ارزیابی قرار گرفتن هنر و لباس، بر اساس کیفیت و ابتکار عقاید یک هنرمند است. ما برای کاربردی بودن یک لباس آوانگارد، در اصل باید از پنجره هنر یک برند و هنرمند به دنیای فشن نگاه کنیم.
چه بسا بسیاری از این لباسها، Concept یا هدف محتوایی جز هنر نداشته باشند و قابلیت پوشیده شدن را نیز ندارند. اما در عین حال برندهایی هم هستند که با تولیدات آوانگارد، هر سه دسته بندی محتوا و قابلیت پوشش و پروسه تولید را در نظر میگیرند و محصولی را ارائه میدهند که هم ایدههایی بسیار دور از ذهن و سنت شکنانهای دارند و هم قابل پوشیدناند و هم پروسهای مشخص از تولید دارند.
البته قابلیت پوشش این البسه توسط همه مردم و در سطوح همگانی شاید دیده نشود و بیشتر این سبک لباسها، برای اهداف نمایشی مورد استفاده قرار بگیرند. همین موضوع باعث میشود که افراد و قشری خاص از این پوشاک استفاده کنند.
نتیجه گیری
آوانگاردیسم در دو کلمه خلاصه میشود: کشش و انبساط تخیل.
درک همین دو کلمه، در برندهای مختلف زمینه را برای طراحان ایجاد کرده تا با انبساط تفکرات و گسترش دیدشان به فشن، شروع به طراحی آیتمهای نوین کنند. برای نمونه، این انبساط تخیل را میتوان از کلاه کفشی الزا اسکیاپارلی مثال زد. هنجار کفش همیشه مقرر بوده تا فقط در پای افراد باشد. اما دید آوانگارد الزا باعث شد که از خود این سوال را بپرسد: “چرا از کفش یک کلاه نسازم و چرا یک کفش باید فقط منحصرا در پوشش پا باشد؟“
این داستان و سوالهای مغزی الزا باعث ساخت کلاه کفش پاشنه بلند شد. آوانگارد رویکردی است که از نحوه تفکر و خلاقیت یک هنرمند نشات میگیرد. اینکه هنرمند چگونه ایدههایی نوآورانه معرفی کند که فراتر از هنجارهای اجتماعی باشند، اصل آوانگارد را نشان میدهد.
نتیجه
فشن آوانگارد با تمامی تعاریف بالا، یکی از جلوههای امنیت ذهنی افراد است. اگر با دید متفاوتی نیز به این امر نگاه کنیم، میتوان دریافت که برخی از افراد شاید به دلیل استایل شخصی و هویتشان با بر تن داشتن لباسهایی که در انظار مردم عجیب و غریب به نظر میرسند، راحت ترند. درصد بزرگی از این نوع پوشش برای افراد با دلایل نمایشی است. اما این نمایش برای هنرمندان یا اشخاص سرشناس، برای نمایش میزان خاص بودنشان و منحصر به فرد بودنشان نسبت به سایرین است.