تا به الان در مورد مهارت ها و سبک زندگی زیاد شنیدید وهمین الان هم مقاله هایی هستند که درمورد این مسائل در سایت ها و شبکه های اجتماعی صحبت هایی دارند و صاحب نظر هستند، اما باید بدانیم که سبک زندگی و شناخت آن، به مسائلی از قبیل توسعه فردی وپیدا کردن نقاط قوت افراد مربوط خواهد شد. به همین دلیل، شما در کنار ساخت سبک شخصی خودتان، نیاز دارید که خودتان را بهتر بشناسید.
دراین مقاله ما اشاره ای داریم به برخی از کارهایی که شما می توانید به آنها فکرکنید، یک سری موارد وجود دارد که شما قبل ازسی سالگی باید انجام بدهید.
ما معتقد هستیم که نه در مسائل استایل، بلکه در مسائل زندگی هم بایدی وجود ندارد و الزامی برای آن نیست اما با دانستن و شاید تلنگر برخی موارد ممکنه در ادامه کمی به بهتر شدن زندگی خودمان کمک زیادی کرده باشیم.
1) شما فقط یک بار اینجا(زندگی) هستید
شاید این حرف را زیاد شنیده باشید و کلیشه ای است اما از برخی جهات حرف درستی می باشد، شما یک بار زندگی می کنید، نه قبلاً وجود داشته اید و نه درآینده قراراست دوباره به وجود بیایید.
حالا به این موضوع بیشتر بپردازیم ما واقعاً در این مدتی که زنده هستیم، فرصت این را نخواهیم داشت که بخواهیم هرکاری را انجام بدهیم و به این نکته توجه ای نداشته باشیم که این هدیه ای که به ما داده شده، (عمر) قرار است یک روز به پایان برسد.
به این مثال توجه داشته باشید، اگر سوار بر هواپیمایی باشید و به شما اطلاع دهند که هواپیما در حال سقوط است، شما برای اینکه بخواهید شخصی را نجات دهید، ملزم این است که ابتدا ماسک اکسیژن خود را بزنید و بعد از آن، بتوانید به دیگران هم کمک کنید، به همین دلیل در زندگی شخصی تان هم به همین شکل می باشد، شما اگر بخواهید به کسی کمک کنید، باید در وهله اول به خودتان کمک کنید وبدانید که به چه شکل و در چه موقعیتی، توانایی کمک کردن به دیگران را دارید یا عموماً این شخصیت و رفتار در شما شکل گرفته است یا خیر؟
اینکه این موضوع خوب باشد یا بد، خیلی حول محور بحث ما نمی چرخد، اما اهمیت حرف ما را پررنگ تر خواهد کرد، شما باید بدانید در سن سی سالگی از چه ارزش ها و ترجیحاتی پیروی می کنید؟
به همین دلیل، نباید حواس خودمان را به افکار و مواردی گمراه کنیم که به ما هیچ ربطی ندارد، برخی اوقات از این پنچره باید به زندگی نگاه کنیم که آیا قراراست درک این موضوع باعث شود که ما خودمان را برای این زندگی، که هر آن ممکن است شخصی از راه برسد و حواس ما را پرت کند می توانیم کنترل کنیم؟ و این موضوع را درک کنیم که “ما قرار است یک بار زندگی کنیم.”
2) فقط بهترین کاری که می توانید را انجام دهید
برای این کار سعی کنید استاندارد و ارزش خودتان را تعیین کنید، هر کاری که انجام می دهید به برنده شدن فکر نکنید.
برنده شدن همه چیز نیست شما قرار نیست در هر کاری که انجام می دهید موفق باشید، همانطور که خود موفقیت هم برای هر شخصی می تواند تعاریف جداگانه ای داشته باشد، به طور مثال ممکن است موفقیت برای برخی از افراد پول یا جایگاه اجتماعی باشد و برای برخی شهرت و حتی تاثیر گذار بودن باشد.
شما باید تواناییِ کسب تجربه داشته باشید، سعی کنید از عملکرد خودتان راضی و خشنود باشید، با این کار شما می توانید در وجود خودتان (با توجه به ارزش هایتان) احساس موفقیت داشته باشید، موضوعی که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است، سوالاتی است که در ابتدا باید از خودمان بپرسیم:
- من چه کسی هستم؟
- هدف و انگیزه ی من در زندگی چیست ؟
- توانایی و ارزش هایی که دارم چیست ؟
این سوالات به ما کمک می کند که به دنبال چه چیزی قرار است باشیم ؟
3)یک سبک امضای شخصی داشته باشید
هر شخصی می تواند یک برند باشد، به این دلیل این حرف را می زنیم که شما می توانید با انجام کارهایی که برای دیگران ارزش خلق می کند، یا حتی داشتن یک محصول منحصر به فرد برای خودتان یک امضای شخصی به وجود آورید، اگر این موضوع را بتوانیم در استایل بررسی کنیم، به این نکته می توانیم اشاره ای داشته باشیم که شما قبل از سی سالگی باید به یک سبک شخصی معین، از خودتان رسیده باشید.
این موضوع را باید بدانید که دیگران، شما را به عنوان چه شخصی یاد می کنند، عموما کسی که از سبک های کلاسیک پیروی می کند یا شخصی که همیشه لباس های کژوال می پوشد ؟
توجه داشته باشید که موضوع امضای شخصی، حتی می تواند هویت شما را به دیگران نشان دهد، حتی زمانی که دوستان و آشنایانتان در جمعی حضور دارند و شما در آن جا نیستید، همه با هم بگویند که اگر فلان شخصی یا شما آنجا بودید الان ” یک کاری می کردید” یا اینکه “الان این حرف را می زدید” این موضوعات به ما اهمیت یک برند و امضای شخصی را یاد آور می شود.
ممکن است که برند شخصی شما رو بسازد، این بخش رو با این جمله تمام می کنیم ؛ “به رسمیت شناختن و همچنین خوب لباس پوشیدن”، بیشتراز طریق تعهد به یک سبک شخصی به وجود میاید تا هجوم بردن به ترند ها و روند های مد، که ممکن است هیچکدام ماندگار نباشند.
4 ) دوندگی را برای رسیدن به پول و جایگاه متوقف کنیم
امروزه در جامعه ای زندگی می کنیم که تشنه بودن بر سر قدرت و پول، آسیب های بسیار زیادی به جامعه و انسان ها وارد کرده است، ما هم قصد این را نداریم که بگوییم پول اهمیت ندارد، یک مثال خیلی جالبی است که اگر می خواهید راجع به پول صحبت کنید و بگویید که پول اهمیتی ندارد، اول مطمئن شوید که به اندازه ی کافی از آن دارید یا خیر؟
در ادامه باید اشاره کنیم که پول مانند اکسیژن می ماند، به این معنا که همه ی ما برای زنده ماندن نیاز به اکسیژن داریم، اما کسی نمی گوید که هدف من در زندگی به دست آوردن اکسیژن است، شما برای داشتن روابط قدرتمند، ایجاد کسب وکار و حتی سرپا نگه داشتن کسب و کار فعلی تان همیشه به پول نیاز خواهید داشت، اما هدف نهایی ما نمی تواند صرفاً کسب در آمد و پول باشد.
این حرف نشان می دهد که در دنیای امروزی موضوع پول خیلی اهمیت دارد، اما باید این نکته را فراموش نکنیم که برای رسیدن به پول و جایگاه، روزانه باید تلاش و کوشش مضاعف داشته باشیم و برای آن ممکن است از هر کدام از ارزش های معنوی خود بگذریم، تا به آن خواسته های خودمان برسیم.
همیشه باید به خودمان، این نکته را یاد آوری شویم که ما برای اهداف دیگری برای زندگی به دنیا آمده ایم و پول به تنهایی قرار نیست، برای ما آرامش ایجاد کند، بعضاً افرادی را دیده اید که با وجود داشتن پول و یک زندگی رویایی، همچنان از آرامش روحی و حتی جسمی خوبی برخوردار نیستند و درصد رضایت آن ها از زندگی، به مراتب خیلی پایین تر از افرادی ست که در وجود خودشان احساس رضایت دارند.
5 ) زمان یک منبع محدود است
اهمیت زمان و اولویت بندی ما در زندگی به قدری مهم است که ما تصمیم گرفتیم که یک بار دیگر در همین مقاله به آن اشاره ای داشته باشیم، زمان موضوعی است که سالها و قرن ها، دانشمندان و فیلسوفان بزرگی راجع به آن صحبت کرده اند و هر کدام نظریه های متفاوتی دارند.
هر چقدرهم که علم پیشرفت داشته باشد و دانشمندان، درحال کشفیات بسیار بزرگی در زمینه ی افزایش عمر انسان ها باشند تا زمان بیشتری برای انسان ها ذخیره کنند، اما شاهد این هستیم که، در حال حاضرموفق نشده اند که یک زندگی جاودانه برای بشریت به وجود آورند و همیشه زمان برای انسان ها رو به پایان بوده است، عمر ما در هر لحظه در حال گذر است و شاید در برخی مواقع برای ما تلنگری باشد که زمان خیلی سریع سپری می شود و چقدر زود قرار است ما به کهنسالی نزدیک شویم و درهمین زمان بسیار کوتاه، چقدر کار برای انجام دادن خواهیم داشت.
ما باید یاد بگیریم که زمان خودمان را هدر ندهیم و تا جایی که ممکن است آن را برای کارهای مهم تر مانند: رشد و یادگیری خودمان صرف کنیم.